بابا ومامانم شنبه رفتن مکه . امروز بابام زنگ زده به مامان بزرگمگفته که ما الآن رو به روی کعبه وایسادیم اگه میخوای از پشت تلفن سلام بده . خلاصه مامان بزرگم اشک تو چشاش جمع شد با کلی حس گفت : السلام علیک یا ابا عبدلله حسین :|
من :))))
مامان بزرگم :(
بابام :|
کعبه :|
ابا عبدلله حسین :|
حجاج :)
تو تلویزیون تبلیغ میکنه که به تعداد ساعت های عمرتان از تبرک اسکناس ۱۰۰۰ ریالی دریافت کنید. من فقط موندم اگه یه زمانی جنتی برنده شه تبرک میخاد چه غلطی بکنه؟!؟ :|
ﮔﺸﺖ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺩﻫﻦ ﻏﻀﻨﻔﺮ ﺭﻭ ﺑﻮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ:
ﻋﺮﻕ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟
ﻣﯿﮕﻪ: ﻧﻪ ﺑﺨﺪﺍ ! ﺯﯾﺎﺩ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻡ ﺩﻫﻨﻢ ﻋﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ((((:
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﺻﻔﺤﻪ ﻟﭗ ﺗﺎﭘﻢ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ (((:
لره میره تهران به راننده تاکسی میگه : آقا میدان امام حسین رو بلدی؟؟راننده میگه : بابا من خودم بچه امام حسینم!لره اشک تو چشم هایش جمع میشه میگه : علی اصغر تویی چقدر بزرگ شدی
دقت کردین Google Earth به شما این قابلیت رو میده
که هر جای دنیا رو که تا بحال ندیدی رو بری ببینی ، ولی شما چیکار میکنی؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شما صاف میری خونه خودت رو از بالا میبینی!

خطبه امام جمعه ...... :
امریکا لازم نیست ایران را تحریم کند ، فکری به حال دلار خودش بکند که هر روز گران نشود:|
(خداااایا پس این قیامتت کی میرسه؟؟؟
همانا اینکه پولمون بی ارزش ترین پول دنیاست خودش ناراحت کننده است، از اون ناراحت کننده تر اینه که
همین پول بی ارزش هم ما نداریم...
لره اسم پیغمبر یادش میره میگه بر جمال پاک پدر خانم حضرت علی صلوات
چند تا لر داشتن غذا میخوردن یه دفعه یکیشون ترکید بقیه گفتن: خوشبحالش سیر شد
گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟
شنگول میگه : کیه ؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه …
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن

چند روز پیش دختر خالم گوشیشو خونمون جا گذاشته بود ... بهش اس ام اس(!) زدم گوشیتو جا گذاشتی!!!!!!!
اعتراف می کنم معلم دوم دبستانم می گفت املا ها رو خودتون بنویسید که من با دوربین مخفیا می بینم کی به حرفام گوش می ده ...ازون روز کار من شده بود گشتن سوراخ سمبه های خونه و سوال های مشکوک از مامان بابام:امروز کی اومد؟ کی رفت؟ به کودوم وسیله ها دست زد؟
بیشترم به دریچه کولر شک داشتم
اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟ گفت خیلی میخوامـــت....گفتم منم همینطور....گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟ گفتم چرا..حمتاً..از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..به در اتاقش که رسیدم دیدم داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم
اعتراف می کنم یه بار اتو کشیدن موهام یک ساعت طول کشید، چون موهام بلند بودن، بعد از کلی کیف کردن و احساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتوی مو خاموشه
اعتراف می کنم یه بار سر کلاس خوابم برده بود استاد می خواست از کلاس بیرونم کنه. 3 دفعه گفت برو بیرون! گفتم: چشم الان می رم (اما هر کاری می کردم نمی شد!) دفعه آخر که داد زد گفت: پس چرا نمیری؟ منم داد زدم گفتم: بابا! پام خواب رفته
: اعتراف میکنم وقتی تاکسی دنده عقب اومد سوار شدم راننده گفت آقا میخوام پارک کنم مسافر کش نیستم برو پایین داشتم از خجالت میمردم !

